خاطرات دانش آموز شهید علی لالوی
دانش آموز شهید علی لالوی چايي را كه خوردند. شوخيشان گل كرده بود. محمود كه چفيهاش را به خاطر گرمي هوا خيس كرده بود، آن را چند بار پيچاند و با مهارت خاصّي حواله علي كرد. علي همچنان كه ميخنديد، سيني چاي را گذاشت و گفت:«باشه، حقّ همشهريتو خوب ادا ميكني.منَم حقّتو می ذارم کف … ادامه خواندن خاطرات دانش آموز شهید علی لالوی
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.